به گزارش شهرآرانیوز، منوچهر نقافی، از گزارشنویسان نامی خراسانی، در دهه ۵۰ برای مجله کیهانورزشی قلم میزد. او در شماره ۳۱ تیرماه ۱۳۵۷ این مجله، گزارشی از برگزاری مسابقات چهارمین جشن ورزشی «توس» نوشته است که برداشتی خواندنی از وضعیت برگزاری مسابقات، کمیها، کاستیها و صدالبته محاسن پیکارهاست. نقافی در این گزارش تلاش کرده است تا افزونبر مطرحکردن چیستی و چگونگی برگزاری مسابقات، به حاشیهها و کمیها و کاستیها هم بپردازد و مسئولان کمکار را از زیر تیغ تیز انتقادش بگذراند. در ادامه، بخشهایی از این گزارش را از نظر میگذرانید.
چهارمین جشن توس با انجام مسابقات نهایی کشتیهای چوخه و ترکمنی و عملیات نمایشی زورخانهای پایان یافت. امسال سوای مسابقات کشتیهای باچوخه، ترکمنی، گچگردان و گیلهمردی، برای نخستینبار مسابقات قهرمانی رشتههای مختلف زورخانهای هم انجام شد که اقدامی ستودنی بود و قدمی مثبت در تعمیم این ورزش که اصیلترین سنت باقیمانده از گذشتگان و نیاکان ماست. یادگاری از عیاران و نسل پهلوانان که استقلال میهن ما و سربلندی ملتمان مدیون جانبازی آنهاست؛ آنها که در گود زورخانه، نهضت عظیمی را علیه متجاوزان زمان پایهگذاری کردند و از تلاش خود ثمر گرفتند و این آبوخاک را به دست ما سپردند.
حالا وظیفه ماست که از آنهمه وسایل آمادگی برای منظور مقدس پدرانمان تا حد امکان نگهداری کنیم؛ آنهم نه بهصورتیکه بعداز سالیانی «میل» و «کَبّاده» و شلوار پهلوانی را در موزههای مردمشناسی بگذاریم تا راهنمایان موزهها نحوه استفاده از آنها را برای بازدیدکنندگان بازگو کنند و بگویند که روزگاری یلان ایران با تمرین در زورخانهها عضلات خود را تقویت میکردند و در ضمن با کارکردن با این وسایل نحوه استفاده از انواع سلاحها را میآموختند و آنقدر حرکات مربوط به آنها را تکرار میکردند که در روز نبرد بهکاربردن سلاحهای اصلی، چون آبخوردن سهل و آسان میشد. آنها میل زورخانه را بهشکل گرز ساختند که حرکات مربوط به آن درست حالت جنگ با عمود را دارد که آن را دور شانه یا سر میگردانند و با ضربهای حواله دشمن میکردند.
تمرین میل با این ترتیب، به پهلوان اجازه میداد که در روز نبرد بتواند با هردو دست گرز را به کار گیرد. کباده شکل کمان دارد و حرکات مربوط به آن عین کمانکشی در حالت سرپا یا نشسته به زانوست. سنگ زورخانه نیز که بهجای سپر به کار میرفته است، در ۲ حالت تمرین میشود؛ یکی سنگگرفتن معمولی که پهلوان سعی میکند با تمام بدن در سایه سنگ قرار گیرد و راه دیگر، سنگگرفتن چرخی است که بازهم هدف مخفیکردن تمام بدن در زیر سنگ است و قصد این بوده که با تمرین مرتب، در روز مبادا پهلوان بتواند از آسیب ضربات حریف، خود را حفظ کند.
شنا با تخته هم در ۲ حالت عمودی و چرخی انجام میگیرد که عضلات شانه و بازو را تقویت میکند و تمرین خوبی است برای فرار از دست دشمن در زمانی که پهلوان بهرو در خاک افتاده است.
اینها را نمیشود در هیچ موزهای به نمایش گذاشت. وانگهی درحالیکه میشود اصل قضیه را حفظ کرد، این نهایت بیانصافی است که یادگاری چنین اصیل را که تا حد زیادی دستنخورده مانده است، از دست بدهیم و رشته محکمی که ما را به گذشتگان پُرافتخارمان پیوند میدهد به این سادگی پاره کنیم. صحبت از کار نیکی بود که انجام داده بودند و امیدواریم در آینده شاهد ادامه این کار باشیم و در اینجا بد نیست اشارهای بکنیم به نخستین مسابقات قهرمانی ورزشهای باستانی در خراسان که بههمت دستگاه ورزش و پیشکسوتان و علاقهمندان ورزش باستانی در مراحل قهرمانی باشگاههای مشهد و استان انجام یافت که کارشان قابلتقدیر بود. اما دیدیم که برگزارکنندگان مسابقات جشنواره توس این مورد مهم را نادیده گرفتند و حتی از ارسال یک کارت دعوت برای آنها مضایقه کردند که نتیجه، دلشکستگی آنان بود و حق هم داشتند.
حالا اگر مسئولان جشنواره این مورد را قبول نداشته باشند، مسئله دیگری است مربوط به خود آنها، اما بههرحال کارشان در محیط زورخانه چندان بیاثر نیست؛ زیرا دلسردی حاصل از این بیاعتنایی در آینده بهصورت کمکاری و بیتوجهی جلوهگر خواهد شد. بهخصوص وقتی در نظر بگیریم که مسابقات مقدماتی را همینها بدون دخالت برگزارکنندگان جشنواره تدارک دیدند و مسئولان بر سر سفره حاضروآماده، نشستند و کار را به پایان رساندند.
این را که گفتیم، شامل کشتی با چوخه هم میشود و ما از این آش شلهقلمکار چیزی نفهمیدیم، چون در سایر زمینههای جشنواره مثل تئاتر و موسیقی و نقالی تمام کارها را خود مسئولان انجام میدهند، اما در قسمت ورزشی، وضع دیگری حکمفرماست؛ به این معنی که مسابقات مقدماتی را دبیرخانههای ورزشی استان و شهرستانها انجام میدهند آنهم از بودجه ورزش استان و فقط هزینه مسابقات فینال بهعهده گردانندگان جشنواره است که معنی این دوگانگی برایمان روشن نیست و علاوهبرآن، مسئولیتها هم لوث میشود.